psychologist

روانشناسي

تاثير موسيقي بر انسان

۱۱۷ بازديد

تاثير موسيقي كلاسيك بر درس خواندن ما

موسيقي كلاسيك بواسطه ريتم و ملودي بر روي ساختار و تواناييهاي مغز تاثير گذار است. ريتم نسبت به افزايش سطح سروتونين توليدي در مغز كمك ميكند. سروتونين به عنوان يك هورمون عصبي عامل انتقال پالسهاي اعصاب جهت تداوم حفظ حس شادماني و سرور است. هنگامي كه مغز به توليد سروتونين ميپردازد موجب انبساط خاطر ميگردد، در حقيقت افسردگي فرآيند ناشي از كمبود ترشح اين هورمون ميباشد. سروتونين زماني شروع به ترشح مينمايد كه مغز در معرض شوك مثبتي قرار گيرد به عنوان مثال اگر ما به نقاشي زيبايي نگاه كنيم، رايحه ي دلپذيري به مشام ما برسد، حس فوق العاده اي را تجربه كنيم، غذاي مطبوعي بخوريم يا به موسيقي مسحور كننده اي گوش فرا دهيم، مغز اجازه آزاد سازي مقدار معيني از سروتونين كه باعث تحريك و به اوج رسيدن احساسات دلپذير ميشود را خواهد داد .ريتم موسيقي همچنين ميتواند موجب تحريك ساير ضربانات طبيعي بدن مانند ضربان قلب يا امواج آلفاي مغز شود، و همين تاثيرگذاري يكي از راههاي مقابله با گسترش افسردگي و معالجه باليني است. در عوض ملودي همانند جرقه هاي شتاب دهنده و كاتاليزورهاي فرآيند خلاقيت در مغز محسوب ميشوند.

ويژگي ديگر موسيقي آن است كه در زمان بيان اشعار و كلام اديبانه كه تكيه بر استدلال و منطق دارد با دميدن روح خود بر هيجانات اين رابطه برقرار است، با شروع كلام، موسيقي اين مرحله را قطع و مسير را مستقيم به سوي حس ارتباطي فرد با شعر برقرار مينمايد. موسيقي از اين گذرگاه براي بيان ماهيت وجودي خود استفاده نمي نمايد و اين صحيح ترين گذرگاه عبور احساسي است .
با ايجاد و توليد سلسله هيجانات مختلف ، گوش كردن به يك نوع خاص از موسيقي ميتواند بنيان و شالوده اي را براي نوع پندار ، گفتار و كردار آدمي بوجود آورد. موسيقي تشديد كننده لذات و تسكين دهنده آلام، تقويت كننده روحيات سرافكندگي و آرام كننده افرادآشفته است. اين رابطه­ي ميان شنونده و موسيقي است كه ميتواند عامل تعيين كننده براي مدت زمان ادامه ي اين تاثيرات باشد .
تاثيرات شناخته شده موسيقي بر مغز متفاوت و گوناگون ميباشد: موسيقي بر مغز انسان و حيوان و رشد گياه موثر است.
موسيقي در انسان بواسطه ي افزايش حافظه ي موقت و طولاني باعث افزايش بهره هوشي فضايي ميگردد . در حقيقت موسيقي با تربيت موزيسين ها به امكان پاسخ دهي بهتر انها در بخش حافظه لغات نسبت به ساير افراد بالغ كمك مينمايد.
كودكان به مراتب بيش از افراد بالغ از مزاياي موسيقي كلاسيك بهره مند ميگردند، آنها تجربه و موهبت مزاياي شناختي خويش را كسب مينمايند .
پديده معروف به “موتزارت افكت” به گسترش عملكرد قوه تحليل و استدلال منطقي و همچنين حافظه ي كوتاه مدت به علت شنيدن قطعات موسيقي پيچيده نظير كنسرتو پيانوهاي دونوازي شده موتزارت اشاره دارد. موسيقي بويژه موسيقي دوران باروك با ضرباهنگ۶۰ در دقيقه، تاثير مستقيمي بر روي فركانس و دامنه­ي امواج مغزي دارد كه قابل اندازه گيري از طريق الكتروآنسفالوگراف ميباشد. موسيقي همچنين بر روي سيسيتم تنفسي و افزايش مقاومت پوست و نيز سيستم هورموني بدن تاثير گذار است و اتساع مردمك چشم، افزايش فشار خون و ضربان قلب را موجب ميگردد. در نتيجه ي اين فرآيندها تمركز پذيري مغز به سهولت انجام ميپذيرد .موسيقي با تحريك همزمان نيمكره هاي چپ و راست مغز، تحليل و تلفيق و شبيه سازي هاي اطلاعات در مدت زمان كوتاهتري را ممكن ميسازد. اين فعال سازي همزمان دو نيمكره ي مغزي موجب تقويت فرآيند يادگيري و جذب اطلاعات و در نهايت رشد مهارتهاي شناختي ميگردد. اين پديده كه ميتوان با گوش كردن به اين سبك موسيقي يادگيري را به ميزان پنج برابر افزايش داد باثبات رسيده است و از همين روست كه نقالان، داستانهاي خود را با ريتم ملوديك خاصي ادامه ميدهند تا بتوانند هزاران خط داستان را به خاطر بسپارند و هنرمندان درام پرداز يوناني با استفاده از همين شگرد خود اموخته به ايفاي نقش ميپرداختند.
ملودي و ريتم دو جزء لاينفك موسيقي ميباشند كه از طرق مختلفي به ايفاي نقش ميپردازند :
ملودي جوهره ي افزايش خرد خلاق محسوب ميگردد در حاليكه ريتم هماهنگ كننده ي اين قبيل احساسات به خصوصيات و صفات اصلي وطبيعي ميباشد. خوي انساني داراي ضرباهنگ مخصوص موسيقايي ويژه خود ميباشد. ريتم ضربان قلب، قدم زدن، پريدن، صحبت كردن، جويدن و تنفس تماما نشانه هايي از خصوصيات حياتي منظم و ضروري روزمره بشري است . با شنيدن نوع خاص موسيقي كه موجب افزايش ترشح سروتونين توليدي در مغز ميگردد ميتوانيم شاهد رشد انديشه و تجسمات ذهني باشيم . چيزي كه موسيقي را تا اين قدر پر بها و ارزشمند مي سازد همانا ارائه ي سامانه هاي منظم و بي بديل رياضي وار آن ميباشد .
تاثير موسيقي كلاسيك بر مغز همانگونه كه ذكر شد از همكاري دو عامل منتج ميگردد، عامل ابتدايي ريتم ميباشد كه عمل همسان سازي اعمال حياتي بدن را برعهده داشته و به ايجاد حالت رواني خاص براي افزايش شناخت و خلق تواناييها منجر ميگردد. عامل دوم كه در هماهنگي با عامل اول قرار دارد ملودي است كه تفكيك پذيري استدلال و قواي عقلاني را موجب ميگردد و احساس مطبوع فراخواني چالش ها و مسايل را از طريق سلسله ابتكارات و چاره سازي هاي جديد و تامين قابليتها براي انتخاب صحيح از ميان راه حلهاي موجود امكان پذير ميسازد. ملودي و ريتم در هماهنگي و اشتراك مساعي با مغز به گشايش قوه شنيداري و كانالهاي حسي مغز و افزايش مهارتهاي قواي ذهني ميگردد .
نظم شگفت انگيز موسيقي عصر باروك و كلاسيك موجب ميگردد تا مغز افزايش ترشح سروتونين را تجربه نمايد و به بدن و ذهن اجازه ميدهد تا نقش بهتري در زمان شنيدن به اين قطعات منطقي ايفاء نمايند. اين نظم الگوهايي از ريتم و دانگ صدا، تباين كاركترها، بازگويي و تغييرات تم را شامل ميشود .

ضرباهنگ به همراهي افزايش شناختي و كاركرد خلاقانه مغز توسط ملودي باعث ايجاد احساسات هيجاني در بدن ما ميشود به عنوان مثال هنگاميكه از يك كودك ناكارآمد درخواست گره زدن بند كفش ميشود اغلب اين وظيف نتيجه اي بسيار سخت و در برخي موارد غيرممكن را خواهد داشت در حاليكه همين درخواست در پس زمينه اي از اجراي موسيقي كلاسيك موفقيت در انجام وظيفه را به دنبال خواهد داشت. طبق اثر موتزارت (موتزارت افكت)،كودكاني كه به فرا گيري دروس موسيقي ميپردازند مزيتهاي مهارتي شناختي بيشتري را تجربه مينمايند .
موسيقي بر افراد مختلف به روشهاي گوناگون تاثيرات متفاوتي دارد، موسيقي روان هندل هنگاميكه در ذهن يك موسيقيدان خبره و موشكاف تجلي ميابد انرژي دلپذيري را در وجود وي آزاد ميسازد كه قابل مقايسه با با يك غيرموسيقيدان و يا علاقمند به موسيقي نيست. همچنين است در فرد شهودگراي زيركي كه قوه ي درك و تشخيص احساسات و شوري كه اهنگساز (اركستر/نوازنده) انتقال ميدهد را دارد نسبت به شنونده­ي تنبل و وقت گذران. سطح درك موسيقايي شنونده بسيار مهم است و از همين رو، يك قطعه در نگاه دو شنونده كاملا متفاوت پديدار ميگردد و موجب اختلاف نظر متناقض و مخالف ميان آنها ميگردد.
تاثير موسيقي بر گياهان و حيوانات نيز ثابت شده است. توازن صحيح ريتم و ملودي به مرغ در تخم گذاردن بيشتر، به گربه در آرامش بيشتر و به گاو در توليد شير بيشتر كمك ميكند. تجربيات آزمايشگاهي بر روي موشها نشان داده اند كه پستانداران داراي غرايز طبيعي گرايش به موسيقي هستند. در آزمايشي از دو صندوق استفاده گرديد كه از طريق لوله اتصال يافته بودند در يكي از موسيقي باخ (AIR ON G STRING ) و در ديگري از موسيقي راك استفاده ميشد بيشتر موشها حضور در صندوق موسيقي باخ را انتخاب كردند حتي هنگاميكه با سوييچ كردن، موسيقي باخ از صندوق ديگر پخش ميشد سپس موشها در پازل مارپيچ قرار گرفتند و موشهايي كه صندوق موزيك باخ را انتخاب كرده بودند براحتي و قبل از موشهايي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته بودند، راه خروج را پيدا كردند .
هنگاميكه دانشمندان به مشاهده­ي مغز اين موشها پرداختند دريافتند كه موشهايي كه به تناوب در معرض موسيقي كلاسيك قرار داشته اند از نظر فيزيكي از مغز گسترش يافته تري برخوردارند تا موشهايي كه در معرض اين موسيقي خاص قرار نداشته اند.
آزمايشات بر روي گياهان نيز ثابت كرده است كه گياهان با الگوي ضرباهنگ ۶۰ در دقيقه رشد بسيار سريع و موثرتري از گروههاي ديگر دارند كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند. گروهي كه در معرض موسيقي راك قرار گرفته اند پژمرده و خشك شده اند. گياهان، موجودات زنده فاقد ارگانيسم تفكر هستند لذا براي رشد به ملودي نياز نداشته و فقط ريتم را درك خواهند كرد .
تاثيرات شگرف موسيقي در زندگي بسيار اساسي و بنيادين هستند و اين مزيت در زندگي كاراتر افراد نمود مي يابد . بيشتر نوابغ تاريخ ، موسيقيدان و يا با نيروي موسيقي آشنا بوده اند. اينشتين يكي از تابناك ترين چهره هاي نبوغ بشري يك ويولنيست بود و يكي از دلايل پذيرفته شده در هوش وي، اين امر بوده است كه وي به نواختن ويولن اشتغال داشته است. او راه حلهاي معادلات پيچيده و مسايل را در زمانهاي بداهه نوازيهاي ويولن ميافت. هنگاميكه توماس جفرسون قادر به يافتن عبارات و جملات صحيح در اعلاميه استقلال نبود به نوازندگي ويولن ميپرداخت و جملات مناسب را ميافت. سر كانن دويل نويسنده­ي نامي بريتانيا در خلق كاركتر فوق هوشمند خود شرلوك هلمز، هرگاه اين شخصيت بدنبال حل معمايي پيچيده بود وي را در حال نواختن ويولن نشان ميداد. مردان بزرگ تاريخ از شكسپير تا ناپلئون بر همين اساس به موسيقي پرداخته اند و اين نشانه اي است از آن تفاوت هايي كه موسيقي ميافريند.

تاثيرات شگرف نماز بر امواج بدن انسان

۱۳۹ بازديد
بررسي تأثيرات شگرف نماز بر روي امواج بدن انسان

امروزه علم ثابت كرده است كه نماز و امواج بدن انسان روي هم تأثيرات شگفتي دارند.

به نقل از سايت I.S.I، «هارولد ‌بور» از دانشگاه ييل براي اولين‌بار با انجام يك آزمايش ساده، به وجود ميدان مغناطيسي در اطراف موجود زنده پي‌ برد.

او با توجه به يك مولد الكتريكي كه در آهن‌ربا در داخل سيم‌پيچ دوران مي‌دهد و جريان توليد مي‌كند، او سمندري را در يك ظرف آب‌نمك قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند.

الكترودهايي كه در اين ظرف وجود داشتند و به يك گالوانومتر حساس متصل شده‌ بودند، يك جريان متناوب را نشان مي‌دادند. زماني كه بور اين آزمايش را بدون سمندر انجام داد، گالوانومتر هيچ جرياني را نشان نداد.

اين بدان معنا بود كه در اطراف موجود زنده ميداني وجود دارد كه خاصيت مغناطيسي هم دارد. بور اين وسيله را بر روي دانشجويان داوطلب خود امتحان كرد و مشاهده كرد كه اين ميدان در بدن انسان هم وجود دارد و كاملا تابع رويدادهاي اساسي زيست‌شناختي بدن است. او اين ميدان را حياتي ناميد چون هرگاه حيات از بين برود، ميدان حياتي هم از بين مي‌رود. به گونه‌اي كه يك سمندر مرده كه در دستگاه بود هيچ پتانسيلي به وجود نمي‌آورد.

 

تشكيل ميدان مغناطيسي بدن

همانگونه كه مي‌دانيد، در بدن ما ميليون‌ها عصب وجود دارد كه كار انتقال پيام در بدن ما به وسيله تحريك الكتريكي اين عصب‌ها صورت مي‌گيرد.

در اثر بارش بار در اطراف آنها در بدن ما يك ميدان تشكيل مي‌شود و ميدان بدن ما در اثر فعاليت همزمان ميليون‌ها عصب به وجود مي‌آيد.

 

امواج مغزي

امواج مغزي: دستگاه موج‌نگار مغز چهار نوع منحني از امواج مغزي را ارائه مي‌دهند كه عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ريتم‌هاي دلتا كندترين امواج مغزي را با تناوب از يك تا سه دور در ثانيه بوده و اغلب در خواب عميق ظاهر مي‌شوند.

به نظر مي‌رسد كه ريتم‌هاي تتا كه داراي تناوب چهار تا هفت دور در ثانيه است به خلق و خوي بستگي داشته باشد.

ريتم‌هاي آلفا از هشت تا 12 دور در ثانيه، در اوقات تفكر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمركز حواس و توجه قطع مي‌شوند و بالاخره ريتم‌هاي بتا با تناوب 13 الي 22 دور در ثانيه، ظاهرا منحصر به نواحي جلوئي مغز، يعني جايي كه فعاليت‌هاي پيچيده مغزي رخ مي‌دهد هستند.

امواج آلفا امواج بسيار مهمي هستند كه به وسيله هانس‌برگر آلماني كشف شدند و به گفته وي با نوعي هوشياري و خودآگاهي معطوف به درون ظاهر مي‌شوند و تغييرات فيزيولوژي مهمي در بدن ايجاد مي‌كنند مثل تمركز و يادگيري.

 

ميدان مغناطيسي بدن و امواج مغزي در معرض خطر

حتما تا به حال ‌درباره خطرات گوشي‌هاي موبايل يا زندگي در نزديكي نيروگاه‌هاي برق چيزهايي شنيده‌ايد. بنابر تحقيقات پروفسور لاي امواج مغناطيسي كه از نيروگاهاي برق يا وسايل برقي مثل سشوار و ريش‌تراش برقي و...ساتع مي‌شود به دي ان اي سلول‌هاي مغزي آسيب مي‌رساند و قابليت ترميم را در آنها از بين مي‌برد.

ميدان‌هاي مغناطيسي خارجي علاوه بر آسيب به دي ان اي مغز اثر منفي ديگري به بدن دارند. اين ميدان‌ها باعث اختلال در ميدان مغناطيسي طبيعي بدن مي‌شوند. همان‌طور كه مي‌دانيد نزديك به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولكول‌هاي آب به صورت دو قطبي هستند و زماني‌كه ما در معرض يك ميدان مغناطيسي خارجي قرار مي‌گيريم، اين مولكول‌ها در جهت آن ميدان قرار مي‌گيرند و اين پديده باعث مي‌شود نظم ميدان مغناطيسي ما به هم بريزد.

علاوه بر عوامل خارجي يك‌سري عوامل داخلي نيز وجود دارند كه باعث مي‌شوند اختلال در ميدان بدن ايجاد شود. مهم‌ترين آنها بارهاي الكتريكي هستند كه هنگام بارش بار در عصب در اطراف آن به وجود مي‌آيند و به صورت الكتريسيته ساكن در بافت‌هاي بدن ذخيره مي‌شوند و ميداني كه در اطراف اين بارها به وجود مي‌آيند در ميدان بدن ايجاد خلل مي‌كنند.

اين‌ بارها به خصوص در نقاطي كه تراكم اعصاب بيشتر است ذخيره مي‌شوند و به دليل اين كه هم تراكم زيادي دارند و هم در نزديكي عصب‌هاي بيشتر و مهم‌تري قرار دارند براي بدن به شدت مضر هستند. از جمله اين نقاط ناحيه سر و دست‌ها و قسمت مچ پا به پايين است و در بين اين سه قسمت، سر اهميت ويژه‌اي دارد چون بارهاي ذخيره شده در آن علاوه بر ايجاد خلل در ميدان مغناطيسي مغز باعث اغتشاش در امواج مغزي نيز مي‌شوند.

به ظاهر ما روزانه تنها دقايقي را در معرض ميدان مغناطيسي هستيم. مثل موبايل يا سشوار و غيره. اما در طول دوران زندگي خود در معرض ميداني بسيار قوي هستيم و آن ميدان مغناطيسي زمين است.

عوامل داخلي اغتشاش در ميدان بدن ما هم فعاليت‌هاي حياتي و اجتناب‌ناپذيري هستند كه در تمام طول عمر ما در جريان هستند پس چگونه مي‌توان باعث خلل اين اثرات سو كه باعث اختلال در بدن ما و بيماري‌هايي مثل سرطان مي‌شوند را خنثي كرد؟

در اينجاست كه بايد گفت خداوند راه‌حل تمام اين سئوالات را در يك عمل ساده كه امكان آن براي همه افراد وجود دارد و بيش از چند دقيقه هم وقت نمي‌برد و هيچ ضرري هم ندارد به انسان هديه داده و آن نماز است.

 

نماز و ميدان مغناطيسي

آنگونه كه از تصاوير به دست آمده از ميدان مغناطيسي زمين پيداست، به طور شگفت‌انگيزي اگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد، ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق مي‌گردد و در مدتي كه در نماز است ميدان بدنش منظم مي‌شود.

يكي از نكات بسيار جالبي كه پروفسور بور به آن دست يافته بود اين بود كه دريافته بود كه در بدن تمام دانشجويان مؤنث ماهي يك‌بار تغيير ولتاژ شديد ايجاد مي‌شود و ميدان بدن به منظم‌ترين حالت خود مي‌رسد و شايد به همين دليل است كه زنان نيازي ندارند در اين مدت نماز بخوانند.

اخيرا هم كشف شده است كه قلب زنان منظم‌تر و قوي‌تر از مردان مي‌زند و دليل آن همين تغيير ولتاژ است.

 

نماز و بارهاي الكتريكي

همانطور كه قبلا اشاره شد بارهاي زائدي كه در اثر تحريكات الكتريكي اعصاب به وجود مي‌آيند هم براي ميدان بدن و هم بر امواج مغزي اثر سوء دارند و اين اثرات در نواحي‌ كه اعصاب در آن تحرك بيشتري دارند، خطرات جدي‌تري ايجاد مي‌كنند و بايد هرچه سريع‌تر از آن نواحي دور شوند.

به طرز حيرت‌آوري مي‌بينيم كه اين نواحي دقيقا نواحي هستند كه در وضو شسته مي‌شوند و بنابر تحقيقات صورت گرفته بهترين راه دفع اين بارهاي زائد استفاده از يك ماده رساناست كه سريع‌ترين و ارزان‌ترين و بي‌ضررترين ماده براي اين كار آب است و جالب اينجاست كه آب هرچه خالص‌تر باشد سريع‌تر بارهاي ساكن را از بدن ما به اطراف گسيل مي‌دهد و هيچ مايعي مثل آب خالصي كه در وضو به انسان سفارش شده اين اثر را ندارد.

 

نماز و امواج مغزي

با دفع بارهاي زائد بدن در وضو امواج مغزي در ايده‌آل‌ترين حالت قرار مي‌گيرند. علاوه بر آن حالت تمركزي

كه در هنگام نماز در انسان به وجود مي‌آيد، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهي بالا مي‌برد و توانايي مغز را در توليد اين امواج زياد مي‌كند.